آیا تاکنون از خودتان پرسیده اید که چرا گاه و بیگاه هوایی می شوید و دلتان برای زیارت پرپر می زند؟
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که ما چرا به زیارت می رویم ؟ مگر نه این است که پیامبر یا معصومین همه جا حاضر و ناظرند و از هر مکانی می توان به محضرشان سلام داد؟! پس چرا ما رنج سفر برخود هموار می کنیم و از مال و دارایی مان هزینه می کنیم تا در کنار بارگاه ملکوتی این بزرگواران حاضر شویم و بر آنان سلام دهیم؟!
به راستی در زیارت این عزیزان چه چیزی نهفته است که برای آن هر فرصتی را مغتنم میشماریم؟
در این نوشتار تلاش کرده ایم با توجه به آیات و روایات پاسخگوی این سوالات باشیم اما پیش از آنکه وارد بحث اصلی شویم ، لازم است به یک نکته ی بسیار مهم اشاره کنیم که غفلت از آن ، زیارتمان را به یک عمل بی روح بدل می سازد و آن اینکه برای بهره مند شدن از آثار ارزشمندی که در زیارت نهفته است ، یک شرط اساسی وجود دارد و آن معرفت بزرگواری است که به زیارتش می شتابیم .
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: خداوند هیچ عملی را بدون معرفت پذیرا نمی شود . (اصول کافی / ج1 / ص 54) زائری که به آستان بوسی معصومی می رود ، باید نخست جایگاه ، مقام و عظمت او را بشناسد . معرفت به حق اهل بیت به این معناست که مقامات و مناصبی که خدای متعال به این بزرگوران عنایت فرموده را بشناسیم ودر مقابل آن تسلیم شویم. بدانیم که رسول اکرم و دوازده جانشین الهی ایشان ، علت خلقت همه ی عالمند . بپذیریم که حجت های پروردگار و نمایندگان تام الاختیار اویند . باور داشته باشیم که خداوند متعال به این عزیزان قدرت تصرف در نظام عالم را مرحمت فرموده است ، ایشان را واسطه ی فیض قرارداده و هر چه از الطاف و نعمتهای الهی به ما می رسد از دست این بزرگواران است . بدانیم که اطاعت از این عزیزان واجب است و تنها راهی که به سعادت ابدی ختم می شود ، تبعیت از ایشان است . بپذیریم که اهل بیت بر ما نسبت به خودمان اولویت دارند و سرپرست و صاحب اختیار ما هستند و باور داشته باشیم که پذیرش این ولایت ، تنها راه بندگی پروردگار و تقرب به اوست . این بزرگواران را به نام و نشان بشناسیم و به صفات کمالشان آگاهی داشته باشیم ، با تمام وجود دوستشان بداریم و به محضر شریفشان ارادت بورزیم ، ایشان را معیار شناخت حق و باطل بدانیم و زندگیمان را بر مدار رضایتشان تنظیم کنیم . بدانیم که این عزیزان به معنای حقیقی حیات زنده اند ؛ نه فقط ما را میبینند و به ما عنایت دارند ، بلکه از تمامی احوالاتمان باخبرند ، سلاممان را پاسخ می گویند و خواسته هایمان را کفایت می فرمایند .
درست به خاطر اهمیت این شناخت است که یکی از اولین خواسته های ما در حین زیارت نیز ، معرفت به حقوق ایشان است . در فراز پایانی زیارت جامعه کبیره چنین عرض می کنیم : «پروردگارا از تو درخواست می کنم مرا در شمار عارفین به ایشان و آشنایان به حقوقشان قرار دهی» این سطور بدان امید گرد هم آمده که ما را با آثار و برکاتی که در زیارت این بزرگواران نهفته است ، بیشتر آشنا کند و درهای دیگری از معرفت این عزیزان را به روی ما بگشاید .
ان شاءالله
1- به زیارت می رویم تا دیداری تازه کنیم.
چنانچه می دانیم زیارت به معنای دیدار است و زائر دیدار کننده.
ما به دیدار چه کسانی می رویم ؟ روشن است ما به دیدار کسانی می رویم که دوستشان داریم ،کسانی که مهرشان با دلمان گره خورده ومحبتشان ما را درگیر کرده است . برای چنین کسانی دلمان تنگ می شود و به دنبال فرصتی برای دیدارشان هستیم.
به همین جهت از هر زائر مشتاقی که بپرسید برای چه به زیارت می رود ، قاعدتا اولین پاسخش همین است که دلش برای امامش تنگ شده و به دیدارشان می رود.
محبت و انس با معصوم ، اشتیاق انسان را برای دیدار با ایشان بر می انگیزد و این اشتیاق ، انگیزه ی بستن بار سفر می شود . همین شوق و رغبت ، سختی های سفر را آسان ساخته و شیرینی آن را دوچندان می کند . به ما آموخته اند که ازدیاد و دوام این محبت و اشتیاق را در طول سفر زیارتی نیز از پروردگار بزرگ مسئلت کنیم .
در زیارت امیرالمؤمنین(علیه السلام) دست طلب به درگاه حضرت حق بلند کرده عرضه می داریم : « پروردگارا برای من در اولیائت پیشینه ای نیک قرار ده و زیارتگاه ها و آرامگاه های آنان را محبوب من گردان تازمانی که مرا به ایشان ملحق فرمایی.»
این رغبت و اشتیاق مایه ی فخرماست و بضاعت اندکی است که به حریمشان برده عرض می کنیم : «من به شما و زیارتتان اشتیاق ورزیدم پس از آن که اهل دنیا به شما و زیارتتان تمایل نشان ندادند.» ( دعای بعد از زیارت عاشورا ) اما همین تمایل ورغبت نیز در زائرین قبور معصومین درجات مختلف دارد و در همه به یک اندازه دیده نمی شود . چرا که عوامل متعدد در میزان اشتیاق به زیارت مؤثر است که مهم ترین آن ها معرفت امام است؛ هر اندازه معرفت زائر به معصومی که به زیارتش می رود بیشتر و کامل تر باشد ، این شوق و رغبت افزون خواهد شد و بدون تردید یکی از مواردی که توجه به آن ، این معرفت و در نتیجه آن شوق را افزایش می دهد، توجه به حیات و زنده بودن معصوم است. اگر باور به حیات معصوم در ما عمیق نباشد، چه بسا به جای زیارت ایشان به دیدار گنبد و بارگاهشان برویم و از آستانشان دیدن کنیم ، در حالی که آنچه به زیارت ما ارزش فوق العاده می بخشد و ما را از برکات بسیار بهره مند می سازد ، زیارت و دیدار با خود معصوم است و نه صحن و سرای ایشان.
آری زیارت دیداری است مشتاقانه و ملاقاتی است روحانی با انسان های کاملی که نظام آفرینش به خاطر وجود مبارکشان برپا شده است.
رسول خدا( صلی الله علیه و اله وسلم ) می فرمایند : «هرکه در نقطه ای از روی زمین به من سلام کند، سلامش به من می رسد و هرکه بر سرقبرم برمن سلام کند آن را می شنوم.» ( میزان الحکمة ۵/۲۲۸۳)
آیا روشنتر از این می توان گفت؟؟ امام صادق (علیه السلام )نیز می فرمایند : هرکس ما را پس از مرگ زیارت کند گویا در دوران حیاتمان دیدار کرده است. ( میزان ۵/۲۲۸۳
پس زیارت معصوم در حیات ومماتش تفاوتی ندارد جز اینکه پس از موت ، ما در حین زیارت ایشان را نمی بینیم و کلام سراسر نورشان را نمی شنویم و این امر، نباید موجب غفلت ما شود از اینکه ایشان مارا میبینند و صدای ما را می شنوند و سلاممان را پاسخ می گویند.
در هنگام شرفیابی به آستان های مقدسه ، باور خویش را در مورد حضور ایشان چنین مطرح می کنیم : پروردگارا ، من می دانم که پیامبر و جانشینان تو زنده اند و نزد تو روزی می خورند ، جایگاه مرا می بینند و سخن مرا می شنوند و سلامم را پاسخ می گویند. ( اذن دخول حرم های شریفه )
حال بنگرید به ارتباط این دو مطلب که توجه به حضور معصوم و اشتیاق به زیارت و دیدار ایشان چه تاثیری بر یکدیگردارند. در اذن دخول دوم چنین می خوانیم : «پروردگارا مارا توفیق عطا فرما که تا روز قیامت به آستان های آباد و پرخیر و برکت ایشان روی آوریم و ارواح ما را مشتاق قدمگاه های آنان قرار ده و جان هایمان را شیفته ی نگریستن به مجالس و خانه هایشان گردان تا آنجا که گویا در حضور جسمانی آنها با ایشان سخن می گوییم.»
پس توجه به حیات معصوم پس از مرگ ظاهری ، نه تنها ما را برای زیارتشان مشتاقتر می سازد بلکه این اشتیاق نیز، زیارت با معرفت بیشتر به حضور امام را نصیبمان می سازد .
محبت و اشتیاق به دیدار امام معصوم در یک زائر کامل ، به حدی است که هنگام وداع ، صراحتا اعلام می دارد که رفتنش ، نه به معنای روگردانی از زیارت و نه به جهت کسالت وخستگی از این دیدار است ؛ بلکه هنوز نرفته در آرزوی دیداری دوباره است و در همین جایگاه شریف از خداوند متعال درخواست دیدار و زیارت بعدی را دارد. به زیارت های وداع مراجعه فرمایید جملاتی از این دست را فراوان خواهید دید .جالب است که توجه به حیات معصوم حتی در هنگام وداع هم کاملا مشهود است ، به این فراز از زیارت وداع امیرالمومنین )علیه السلام ) بنگرید ، زائر به امام خویش عرض میکند: « تورا به خدا می سپارم خداحافظی کرده وبدرودت می گویم »
حال به همه ی این حقایق اضافه کنید این نکته را که معصوم از آنچه در ضمیر ما می گذرد آگاه است و میزان محبت ، شوق و رغبت مارا به زیارت به خوبی میبیند . ناگفته پیداست که هرچه زائر مشتاقتر باشد ، معصوم به او توجه و عنایت بیشتری خواهد داشت .
پس برای بهره گیری هرچه بیشتر از زیارت معصومین که در یک کلام ، عنایت ایشان به ماست باید به دو نکته توجه عمیق تر و بیشتری داشته باشیم ؛ یکی اینکه معصومین زنده هستند و حتی پس از مرگ جسمانی ، حیاتی بسیار والاتر از حیات ما دارند و ما درحین زیارت ، حقیقتا به حضور این بزرگواران می رسیم وبا آنان دیدار می کنیم و دوم آنکه هرچه شوق و رغبتمان به زیارت بیشتر باشد، از برکت این دیـــدارها بیشتـر و بهتر بهـره مند خواهیم شد.
البته توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که اشتیاق به زیارت نیز از عطایای الهی است و به لطف وفضل او شامل حال انسان می شود .
امام باقر(علیه السلام ) می فرمایند: «هرکه خداوند برایش خیربخواهد محبت امام حسین ومحبت زیارت اورا در دلش می افکند.» ( کامل الزیارات باب ۵۵/ح۳ )
محبت به زیارت که در دل جای بگیرد ، آتش اشتیاق شعله ور می شود و جالب این جاست که نیل به زیارت ، ملاک نیست بلکه محبت زیارت ، معیار است . چه بسا عاشقی که امکان سفر به آن بارگاه ملکوتی برایش دست ندهد ، اما همین که رغبت به زیارت داشته باشد کافی است.در روایت شریف دیگری امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: «اگر کسی میخواهد بداند که از اهل بهشت است ، محبت ما اهل بیت را بر قلبش عرضه کند ، اگر پذیرفت مؤمن است و کسی که محب ما باشد باید به زیارت قبر امام حسین رغبت نشان دهد.» (بحار الانوار/101/4)